آنگاه که شب فرا رسید و همه پدیدگان فرو خُفتند ابردریاها به پا می خیزند، آیا تو هم بر می خیزی ؟ ارد بزرگ هميشه به خاطر داشته باشيد که دنيا هرگز مديون شما نيست ، زيرا قبل از شما نيز وجود داشته است . جان استيل وقتي که شما به بدبيني عادت کنيد ، بدبيني به اندازه خوشبيني مطلوب و دوست داشتني است . آرنالد بنت پیش از آنکه با کسی پیمانی ببندید ، دمی درباره توانایی خود در اجرای آن بیندیشید و سپس پاسخ گویید . ارد بزرگ زيبايي غير از اينکه نعمت خداست. دام شيطان نيز هست . فردريش نيچه تنها زماني مي توانيد چيزي را كه ريشه هاي عميق در فرهنگ شما دارد به وضوح ببينيد كه آن چيز در كار دور شدن از شما و فرو رفتن در دور دست باشد . جي.هيليس ميلر شکست های زندگی ، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد . ارد بزرگ خوشا به حال پيمان منشاني که وجودشان به پيرايه پاکي و شرم آراسته شده . بزرگمهر حيات آدمي در دنيا همچون حبابي است در سطح دريا . جان راسکن رشد آدمیان تنها زمانی پایدار خواهد بود که بر اساس شایستگی ها و...
سختي هاي بزرگ به آدمي نيرويي دو چندان مي بخشد . ارد بزرگ خوشرفتار کسي است که بتواند با ادمهاي بد رفتار سازش کند . فرانسو حقيقت داروي تلخي است که ثمرات شيريني دارد .. گاندي درست حرف بزن و يا عاقلانه سکوت کن . ولز هربرت آدمياني اندک ، تنها به هدف مي انديشند ! و بسيار کسان که هدفشان جز خانه نشين کردن همان گروه و دسته کوچک نيست . ارد بزرگ دشمن کوچک وجود ندارد . بنيامين فرانکلين شما بدون تسلط بر خود نمي توانيد فاتح ديگران باشيد.کيم وو چونگ دروغ مانند برف است هر چه آن را بگرداني بزرگتر ميشود . مارتين منبع
توضیح : مقاله کوتاه زیر نوشته پژوهشگر کشورمان اسپنتمان می باشد : ارد بزرگ می گوید : بی پناهی و سرگردانی کودک امروز بیش از هر زمان دیگری ست سرگردانی و بی پناهی از گونه گرایشهای سهشناک و روان-اندوخته ی آدمی است. اندیشه ورزانی چون فروید و بیشتر یونگ پیدایش فرهنگ و تمدن را زاده ناهمسانی سرشت ساده و ناخودآگاه آغازین آدمی با زندگانی متنوع تر اوی در دوران پسین تر میدانند. زیرا آدمی در دوران زندگانی طبیعی خویش پیش از آغار زیست هاژمانی، هرگز همچون جانوری طبیعی نیست، بلکه چیزهایی میبیند و میشنود که به هیچ روی ریشه از غریزه ی ویژه-طبیعی نمیگیرند. او خوابهایی میبیند که هرگز رویکردی خودآگاهانه ندارند. آنها از هزارها سال زندگی ناخودآگاهانه سرچشمه میگیرند.، او در خود، میان ماده و مینو دوگانگی میپندارد... او دیگر میمون گذشته نیست! ازین روست که منتسکیو، نیاکانمان را خوشبخت تر میداند، چرا که زندگانی در اجتماع هرگز نمود و الگویی همسان با زندگی در خانواده ندارد که یکی دیگر از تفاوتهای میان جان لاک و تامس هابز را آشکار میکند. در جایی که هابز، خانواده های بزرگ و جداسر از دولتها را نیز دولت میخواند، لاک می...
نظرات
ارسال یک نظر