عشق به ایران

سهروردی را گفتند تا به کی از ایران سخن گویی ؟ گفت تا آن زمان که زنده ام . گفتند این بیماری است چون ایران دختره باکره ای نیست برای تو ، و گنج سلطانی هم برای بی چیزی همانند تو نخواهد بود .

سهروردی خندید و گفت شما عشق ندانید چیست ! دوباره او را گرفته و به سیاهچال بردند.
ارد بزرگ اندیشمند کشورمان می گوید :  << نماز عشق ترتیبی ندارد چرا که با نخستین سر بر خاک گذاردن ، دیگر برخواستنی نیست .>>

شبها از درون روزن سیاه چال زندان سهروردی ، اشعار حکیم فردوسی را زندانبانان می شنیدند و از این روی ، وعده های غذایش را قطع نمودند و در نهایت سهروردی از گرسنگی به قتل رسید





منبع : مهدی رضائی
http://payamdel.blogfa.com/post-160.aspx






نظرات

پست‌های معروف از این وبلاگ

زندگی نامه ی نادر شاه افشار بزرگمرد تاریخ ایران

جملات زیبا

دیدگاه اسپنتمان در مورد فلسفه و نگاه ارد بزرگ به بی پناهی کودک امروز